يک سري از کلاس هاي مامانم تموم شده... اين يعني اينکه من مي تونم استراحت کنم!! اما نه! يک سري کلاس ديگه رو مامانم به برنامه ش اضافه کرده. يه روز رو که گذاشتن با چنتا از دوستانشون که بچه دار هم هستن برن خونه ي يکي شون و جلسه قرآن و کار روي کتابجه ادبي سوره تين و مطالعه کتاب و ... داشته باشن!!! حالا باز خدا رو شکر اين توي خونه ست. و امکان دراز کشيدن و ... وجود داره. نمي دونم وافعا قراره چي بشه و ما تا کي بريم بيرون و کلاس بذاريم و کلاس بريم و ... هي هي! اما مي دونم که مامانم همه ي اين کارا رو به خاطر ما ميکنه چون معتقده تمام اينها بر بچه تاثير القايي + داره و جنين رو هم پر تلاش و مجاهد بار مياره. _______________...